ناصر که تازه با عاطفه نامزد کرده بود، پیش از رفتن به جبهه حلقهاش را به او داد. انگار دلش گواهی داده بود که شاید برگشتی در کار نباشد. او همراه سه رفیق صمیمیاش راهی مأموریتی شد که قرار بود مخفی و بیصدا انجام شود. اما با کشته شدن راهنمای محلی، راهشان به ناچار به خطرناکترین مسیر ممکن کشیده شد. در دل عملیات، دو نفرشان در لباس دشمن، هدف گلوله قرار گرفتند و ناصر و احمد هم پس از شکنجههایی جانفرسا، راهی برای نجات یافتند. انگار از دل مرگ، فقط سایهای از زندگی برگشت.
ناصر که تازه با عاطفه نامزد کرده بود، پیش از رفتن به جبهه حلقهاش را به او داد. انگار دلش گواهی داده بود که شاید برگشتی در کار نباشد. او همراه سه رفیق صمیمیاش راهی مأموریتی شد که قرار بود مخفی و بیصدا انجام شود. اما با کشته شدن راهنمای محلی، راهشان به ناچار به خطرناکترین مسیر ممکن کشیده شد. در دل عملیات، دو نفرشان در لباس دشمن، هدف گلوله قرار گرفتند و ناصر و احمد هم پس از شکنجههایی جانفرسا، راهی برای نجات یافتند. انگار از دل مرگ، فقط سایهای از زندگی برگشت.