حسن هر جا میرود، یا اخراج میشود یا خودش دردسر درست میکند. یک روز دنبال سگهاست، روز بعد وسط مراسم ختم پیدایش میشود. اما وقتی پای چند تُن چای وسط میآید و تقاضا هم به خاطر جنگ بالا میرود، ناگهان بخت به او رو میکند. حالا فقط کافیست اوضاع را جمع کند، دل دختر موردعلاقهاش را هم ببرد... البته اگر دوباره خرابکاری نکند!
حسن هر جا میرود، یا اخراج میشود یا خودش دردسر درست میکند. یک روز دنبال سگهاست، روز بعد وسط مراسم ختم پیدایش میشود. اما وقتی پای چند تُن چای وسط میآید و تقاضا هم به خاطر جنگ بالا میرود، ناگهان بخت به او رو میکند. حالا فقط کافیست اوضاع را جمع کند، دل دختر موردعلاقهاش را هم ببرد... البته اگر دوباره خرابکاری نکند!