"دایگو" بعد از خرید یک ویولنسل گرانقیمت متوجه میشود که ارکسترش تعطیل شده است. او با همسرش به زادگاهش برمیگردد و برای یک شغل جدید اقدام میکند، اما به اشتباه فکر میکند که این کار در یک آژانس مسافرتی است، در حالی که در واقع، کار او مربوط به آمادهسازی اجساد برای مراسم تدفین است.
"دایگو" بعد از خرید یک ویولنسل گرانقیمت متوجه میشود که ارکسترش تعطیل شده است. او با همسرش به زادگاهش برمیگردد و برای یک شغل جدید اقدام میکند، اما به اشتباه فکر میکند که این کار در یک آژانس مسافرتی است، در حالی که در واقع، کار او مربوط به آمادهسازی اجساد برای مراسم تدفین است.