بعد از شنیدن صدای رعد در طول طوفان، تیمی شیفته صداهای بلند میشود و به هر چیزی که میتواند پیدا کند ضربه میزند. اما اپریکات بیچاره از همه این صداها میترسد، تا اینکه چیزی پیدا میکند که خودش بتواند به هم بکوبد.
بعد از شنیدن صدای رعد در طول طوفان، تیمی شیفته صداهای بلند میشود و به هر چیزی که میتواند پیدا کند ضربه میزند. اما اپریکات بیچاره از همه این صداها میترسد، تا اینکه چیزی پیدا میکند که خودش بتواند به هم بکوبد.