امپراتور از یوجین کمک می خواهد. هوی سونگ از خیاط دیدن می کند. آئه شین پس از شنیدن داستان یوجین احساس تعارض می کند، اما بعداً او را در یک شب برفی می بیند.
امپراتور از یوجین کمک می خواهد. هوی سونگ از خیاط دیدن می کند. آئه شین پس از شنیدن داستان یوجین احساس تعارض می کند، اما بعداً او را در یک شب برفی می بیند.