دانیال که اهل جنوب ایران است، در دانشگاه تهران تحصیل میکند. مهتاب، همکلاسی او، عاشقش شده و آنها قصد ازدواج دارند. مهتاب از مادرش میخواهد تا موضوع خواستگاری دانیال را به پدرش بگوید. اما دانیال با مشکلاتی در دانشگاه روبهرو میشود که باعث میشود به شهر زادگاهش در جنوب برگردد. مهتاب هم به دنبالش راهی آنجا میشود. وقتی دانیال تصمیم میگیرد او را به تهران برگرداند، با سیلی مواجه میشوند که آنها را در یک میدان مین گرفتار میکند.
دانیال که اهل جنوب ایران است، در دانشگاه تهران تحصیل میکند. مهتاب، همکلاسی او، عاشقش شده و آنها قصد ازدواج دارند. مهتاب از مادرش میخواهد تا موضوع خواستگاری دانیال را به پدرش بگوید. اما دانیال با مشکلاتی در دانشگاه روبهرو میشود که باعث میشود به شهر زادگاهش در جنوب برگردد. مهتاب هم به دنبالش راهی آنجا میشود. وقتی دانیال تصمیم میگیرد او را به تهران برگرداند، با سیلی مواجه میشوند که آنها را در یک میدان مین گرفتار میکند.